محل تبلیغات شما
زندگی بازی عجیبی دارد و یکی از شگفت اورترین بازهای زندگی قصه من و تو بود.قصه کسی که نا امیدش کردی. راستش کسی که باید گلایه کند منم نه تو. دوست ندارم خاطر ها را در ذهنم مرور کنم. اینجا دور از تو هر روز تو را بخاطر می آورم. گاهی وقتی با دوچرخه مسیر خانه تا کلاس های درس طی می کنم فکر می کنم اگر تو کنارم بودی حتی اینجا هم باید خودم را سانسور می کردم. کاش یکبار بخاطر همه گذشت ها و تحقیرها حتی با زبان ، نه به دل می گفتی حق باتوست.کاش یکبار مهر ماه با یک دسته گل

اندر حکایت روز مرگی

به زبانی دیگر می اندیشم

 داستایوفسکی نویسنده ای که روح انسانی را در آثارش نمایش می دهد

تو ,کنم ,کسی ,بخاطر ,قصه ,ها ,کسی که ,کاش یکبار ,می کنم ,خودم را ,باید خودم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

زندگی با آب